بهترین ها همه در یک جا
کتاب مجموعه 10 قصه از امام عسکری (ع) نوشته مسلم ناصری، روایتی داستانی از زندگانی امام کاظم (ع) است که شامل 10 داستان کوتاه است. این کتاب در سال 1400 توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است.
کتاب مجموعه 10 قصه از امام عسکری (ع)، به موضوعات مختلفی از جمله مهربانی، بخشندگی، صبر و استقامت، علم و دانش، و عدالت می پردازد. این کتاب، برای کودکان و نوجوانان مناسب است.
ویژگی های کتاب
نقد و بررسی
کتاب مجموعه 10 قصه از امام عسکری (ع)، اثری ارزشمند برای علاقه مندان به زندگانی امام کاظم (ع) است. این کتاب، به زبانی ساده و کودکانه نوشته شده است و برای کودکان و نوجوانان مناسب است.
داستان های کتاب مجموعه 10 قصه از امام عسکری (ع)، جذابیت لازم را برای کودکان دارد. این داستان ها می توانند به کودکان کمک کنند تا از اخلاق و سیره امام کاظم (ع) بیاموزند.
در مجموع، کتاب مجموعه 10 قصه از امام عسکری (ع)، اثری ارزشمند است که می تواند به آشنایی کودکان و نوجوانان با زندگانی امام کاظم (ع) کمک کند.
در ادامه، خلاصه ای از داستان های کتاب مجموعه 10 قصه از امام عسکری (ع) ارائه شده است:
قصه 1: کاش بیشتر می دیدمش
در این داستان، امام کاظم (ع) به فرزند خود، امام هادی (ع)، می فرمایند: «ای فرزندم، قدر پدر و مادرت را بدان.»
قصه 2: سکه های گم شده
در این داستان، مردی فقیر به امام کاظم (ع) مراجعه می کند و می گوید که سکه های خود را گم کرده است. امام کاظم (ع) به او کمک می کنند تا سکه هایش را پیدا کند.
قصه 3: فقط پرده تکان می خورد
در این داستان، مردی به امام کاظم (ع) مراجعه می کند و می گوید که در خانه اش، پرده ها به تنهایی تکان می خورند. امام کاظم (ع) به او می گویند که این، نشانه وجود شیطان در خانه او است.
قصه 4: کودک و فرشته
در این داستان، کودکی به امام کاظم (ع) مراجعه می کند و می گوید که فرشته ای را دیده است. امام کاظم (ع) به او می گویند که این، نشانه پاکی و معصومیت او است.
قصه 5: شیرهای گرسنه
در این داستان، مردی به امام کاظم (ع) مراجعه می کند و می گوید که در بیابان، شیرهای گرسنه ای را دیده است. امام کاظم (ع) به او می گویند که این، نشانه سختی های زندگی است.
قصه 6: خلیفه و قاطر چموش
در این داستان، خلیفه عباسی، به امام کاظم (ع) مراجعه می کند و می گوید که قاطر او چموش است و نمی تواند آن را کنترل کند. امام کاظم (ع) به او می گویند که این، نشانه ظلم و ستم او است.
قصه 7: حاکم و مرد کشاورز
در این داستان، حاکمی ظالم، مرد کشاورزی را به زندان می اندازد. امام کاظم (ع) به حاکم می گویند که این، نشانه ظلم و ستم او است.
قصه 8: سفر در باران
در این داستان، مردی به امام کاظم (ع) مراجعه می کند و می گوید که در سفر، باران می بارد و او نمی تواند ادامه دهد. امام کاظم (ع) به او می گویند که این، نشانه امتحان الهی است.
قصه 9: رازهای یک چوب
در این داستان، مردی به امام کاظم (ع) مراجعه می کند و می گوید که چوبی را پیدا کرده است که رازهایی را در خود دارد. امام کاظم (ع) به او می گویند که این، نشانه وجود علم و دانش در او است.
قصه 10: راز درخت زیتون