داشتم به طنین صداهایی که پس از گذشت ساعتها از یک ملاقات به گوش میآیند و حتی اگر شبی مثل آن شب گذشته و صبح شده باشد، وادارت میکند که برگردی و دوباره از آن کوچهباغ بگذری تا به آن خانه برسی و منتظر بمانی که در باز شود گوش میدادم. فکر میکردم که این بار دستهایش را میگیرم و رها نمیکنم، کوچهباغ پر شده بود از سایه روشنها. زنگ زدم چندبار، با مشت به در کوبیدم. در
داشتم به طنین صداهایی که پس از گذشت ساعتها از یک ملاقات به گوش میآیند و حتی اگر شبی مثل آن شب گذشته و صبح شده باشد، وادارت میکند که برگردی و دوباره از آن کوچهباغ بگذری تا به آن خانه برسی و منتظر بمانی که در باز شود گوش میدادم. فکر میکردم که این بار دستهایش را میگیرم و رها نمیکنم، کوچهباغ پر شده بود از سایه روشنها. زنگ زدم چندبار، با مشت به در کوبیدم. در باز شد یا اینکه در باز بود. هیچکس در خانه نبود. هیچچیز در خانه نبود. فقط عکسهای دختر و پسر ناشناس در قابهای چوبیشان بر روی دیوار به جای مانده بود.
برای خرید نسخه چاپی کتاب
دیوان سومنات
با تخفیف ویژه
اینجا
کلیک کنید.
به دلیل رعایت حقوق ناشر امکان دانلود pdf کتاب دیوان سومنات وجود ندارد.
ارسال رایگان کتاب برای خرید اینترنتی کتاب طبق طرح های سایت ایران کتاب انجام میشود.
خوبچی - khoobchi - khoobchi.com - خوب چی