ناگهان، چشمهايم ديگر در تاريكی نبود. قلب يازده سالهام در سينه، از ترس بالا و پايين میپريد. - ای مسيح مهربان با برهای روی شانهها، مرا در امان دار! نور شديدتر میشد. شديد و شديدتر. و هر چه شديدتر میشد، ترس من هم بيشتر میشد؛ حتی اگر میخواستم هم نمیتوانستم فرياد بكشم. همه در آرامش، خواب بودند. همهی اتاقها با درهای بسته در سكوت نفس میكشيدند. روی تختم نشستم و پشتم ر
ناگهان، چشمهايم ديگر در تاريكی نبود. قلب يازده سالهام در سينه، از ترس بالا و پايين میپريد. - ای مسيح مهربان با برهای روی شانهها، مرا در امان دار! نور شديدتر میشد. شديد و شديدتر. و هر چه شديدتر میشد، ترس من هم بيشتر میشد؛ حتی اگر میخواستم هم نمیتوانستم فرياد بكشم. همه در آرامش، خواب بودند. همهی اتاقها با درهای بسته در سكوت نفس میكشيدند. روی تختم نشستم و پشتم را به ديوار تكيه دادم. چشمهايم چنان خيره شده بودند كه نزديك بود از كاسه در بيايند.
برای خرید نسخه چاپی کتاب
خورشید را بیدار کنیم
با تخفیف ویژه
اینجا
کلیک کنید.
به دلیل رعایت حقوق ناشر امکان دانلود pdf کتاب خورشید را بیدار کنیم وجود ندارد.
ارسال رایگان کتاب برای خرید اینترنتی کتاب طبق طرح های سایت ایران کتاب انجام میشود.
خوبچی - khoobchi - khoobchi.com - خوب چی