طراحی صحنه این نمایش که تماما ابزورد و دارای اندیشه ای پوچ گرایانه ست شامل ساعتی که مطمئنا درست کار نمیکند. دو پنجره ، یکی رو به دریا - زندگی – در سمت راست و دیگری در سمت چپ رو به اقیانوس ؛مرگ ، ابدیتی نا متناهی . قاب عکسی که پشت و رو به دیوار نصب شده است که میتواند در بر دارندهءتصویر کسی باشد که باید فراموش شود یا هولناک باشد . و دو سطل آشغال که درونشان دو موجود انتزاعی ق
طراحی صحنه این نمایش که تماما ابزورد و دارای اندیشه ای پوچ گرایانه ست شامل ساعتی که مطمئنا درست کار نمیکند. دو پنجره ، یکی رو به دریا - زندگی – در سمت راست و دیگری در سمت چپ رو به اقیانوس ؛مرگ ، ابدیتی نا متناهی . قاب عکسی که پشت و رو به دیوار نصب شده است که میتواند در بر دارندهءتصویر کسی باشد که باید فراموش شود یا هولناک باشد . و دو سطل آشغال که درونشان دو موجود انتزاعی قرار دارد - والدین هام – که به دست فراموشی سپرده شده اند و در اواسط نمایش از گذشته ای بسیار دور برمیخیزند تقارن بسیار به چشم میخورد و زوجیت پرسوناژها ؛ دو سطل آشغال ، دو پنجره ، دونیمه شدن صحنه هام در وسط این میدان است میان مرز بودن و نبودن ،مرگ و زندگی .. در واقع او در برزخ خویشتنش گرفتار شده. و بارها تاکید میکند بیرون از اینجا مرگ است ، مرگی که تمام کائنات را در کامش فرو برده. و کلاو میان این دو دنیا در رفت و آمد است پرسوناژ ها به مرگ وقوف کامل دارند و میدانند که قادر به تغییر سرنوشت و آیندهء خویش نیستند لذا د به راه حلهای مختلفی متوسل می شوند تا گذشت زمان و مرگ را فراموش کنند. رجوع به خاطرات ،گفتگوهای بی هدف و پوچ از جمله این راه حلها هستند. آنها آخرین حضور زندگی خود را نمایش میدهند انتظار برای بدست آوردن ارامش و رهایی از درد از سوی هام نه تنها از بار ابزورد این نمایش کم نمی کند بلکه آن را قوت میبخشد چرا که در آخر در میابد که مسکنهایش تمام شده و این تباهی انتظارش را نمایان میسازد نیرویی نا مرئی همانند یک طناب پرسوناژ ها را به هم متصل کرده ، انها تمایل به ترک یکدیگر دارند اما توانایی اش را ندارند. کلاو و نل بارها بیان میکنند که میخواهم تنهایت بگذارم اما چنین کاری انجام نمیدهند.آنها وابسته و محتاج یکدیگر هستند زندگی شان یک کلیشهء تکراری ست و مرتب تکرار میشود مثل روزمره گی یا به عبارتی روزمرگی که بر زندگی هم عصران ما سایه افکنده هام و کلاو با هم همزیستی پیدا کردند و اگر بخواهیم کمی سیاسی به این متن نگاه کنیم کلمهء استعمار کاملا مناسب است چرا که کلاو تحت سلطه ء هام است و به این سلطه واقف است . هام نماد جامعهء سرمایه داری ست که امید را به دور افکنده و میخواهد در این برهه از زمان منافع خود را تامین کند "هام - دیگه بهت بیسکویت نمیدم کلاو- پس میمیرم هام - نه روزی نصف بیسکویت بهت میدم کلاو- پس نمی میرم"آخر تمام بازی ها مرگ ست بازی هام وکلاو ، نگ و نل ، شپش و موش...ته نشین شدن و فروریختن را به وضوح در نل میبینیم ذهن دانا و هشیاری که از عاقبت کار خویش کاملا آگاه است و در عین حال که شیطنت آمیخته با شخصیت اوست دلسوزی و مهربانی نیز در او هویدا میباشد ، او که از اعماق تاریخ به پا خاسته اینگونه وانمود میکند که هرگز به خواب نرفته. بین او و نگ وابستگی کودکانه ای حکمفرماست و همواره حسرت دیروزها به چشم میخورد . نگ رو به افول میرود . روز به روز تحلیل میرود و فرو میریزد و رنجورتر میشود. در این حال به سوی فرزندش دست دراز میکند و جیرهء روزانه اش را طلب میکند.هام که زندگی کلاو را مدیون خویش میداند و در عین حال زندگی خود را نیز در دست او میبیند و ترسی همواره او را در بر گرفته . ترس از تنهایی . هام نمیتواند ببیند و حرکت کند و کلاو نمیتواند بنشیند . آنها مکمل هم هستند . آنها در تلاشند اخر بازی را به تعوق اندازند . کلاو هم ارباب است و هم خدمتکار ، هم تصمیم گیرنده است هم تابع تصمیمات هام تنفس ، حرکت ، زنده بودن برای آنها جز از روی عادت نیست . خاکستری رنگ غالب صحنه است . همه چیز در این طیف رنگی ست از سفید تا سیاه مرگ ننه پگ ، غرق شدن نور همه و همه پوچ بودن هستی را نشان میدهد در طی نمایش ما با این جمله چندید بار روبرو میشویم که چیزی دارد مسیر خودش را طی میکند هام از مرد دیوانه ای میگوید که همه چیز را خاکستر میدید به گمان اینکه آخر زمان است و در صحنه ای دیگر کلاو همه چیز را خاکستری میبیند نمایشنامهء آخر بازی سراسر انتظار است اما بر خلاف در" انتظار گودو کاملا مشخص نیست این انتظار برای چیست . پرسوناژ ها همواره در انتظارند . در انتظار آخر بازی . آنها آگاهانه با مرگ روبرو میشوند کلاو شخصیتی کاملا وابسته دارد که به این سلطه کاملا واقف است . گاها بیان میکند که چرا هرچه شما میگویید من انجام میدهم. گاهی میل به تمرد در او بیدار میشود اما باز هم مغلوب هام میشود شخصیتهای مسخ شده ای که یک نمایشنامه ء ابزورد را میسازند که البته این پوچی از نوع اجتماعی است و درونگراست .همانگونه که در آثار کامو و یونسکو هم میبینیم . این شخصیتها به هم میپیچند و گریزی از آینده ندارند
برای خرید نسخه چاپی کتاب
آخر بازی
با تخفیف ویژه
اینجا
کلیک کنید.
ساموئل بکت برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1969
بازی در یک پرده
به دلیل رعایت حقوق ناشر امکان دانلود pdf کتاب آخر بازی وجود ندارد.
ارسال رایگان کتاب برای خرید اینترنتی کتاب طبق طرح های سایت ایران کتاب انجام میشود.
خوبچی - khoobchi - khoobchi.com - خوب چی