کتاب شاهزاده قلابی

در سرزميني دور، جنگ داخلي در حال شعله‌ور شدن است. اشرافزاده‌اي به نام «كانِر» براي متحد كردن مردم جدا شده از قلمروي پادشاهي، نقشة زيركانه‌اي مي‌كشد تا فرد ديگري را براي پسر گمشده پادشاه پيدا كند و او را بر تخت سلطنت بنشاند. براي به دست آوردن اين نقش چهار يتيم مجبور مي‌شوند با يكديگر رقابت كنند. يكي از آن‌ها پسر سركش و باهوشي است به نام «سيج».او مي‌داند كه انگيزه‌هاي «كانِر در سرزميني دور، جنگ داخلي در حال شعله‌ور شدن است. اشرافزاده‌اي به نام «كانِر» براي متحد كردن مردم جدا شده از قلمروي پادشاهي، نقشة زيركانه‌اي مي‌كشد تا فرد ديگري را براي پسر گمشده پادشاه پيدا كند و او را بر تخت سلطنت بنشاند. براي به دست آوردن اين نقش چهار يتيم مجبور مي‌شوند با يكديگر رقابت كنند. يكي از آن‌ها پسر سركش و باهوشي است به نام «سيج».او مي‌داند كه انگيزه‌هاي «كانِر» مشكوك است، با اين حال، زندگي او بر لبة پرتگاه قرار دارد. «سيج» بايد انتخاب شود تا نقش شاهزاده را بازي كند يا منتظر مرگش باشد. رقيب‌هاي او هم براي برنده شدن در اين رقابت نفسگير، نقشه‌هاي خودشان را طراحي كرده‌اند و منتظرند به نحو ماهرانه‌اي آن را اجرا كنند. به همين خاطر «سيج» نبايد به كسي اعتماد كند و بايد نقشه‌هايش را پنهان نگه دارد.هنگامي كه «سيج» از يتيم‌خانة درب و داغون خود به كاخ مجلل «كانِر» مي‌آيد، اين فريب لايه لايه خود را نشان مي‌دهد و در نهايت، حقيقتي آشكار مي‌شود كه بسيار خطرناك‌تر از تمام دروغ‌هاست: «اگر مجبور بودم يك بار ديگر زندگي كنم، هرگز اين زندگي را انتخاب نمي‌كردم. اما بايد بگويم اصلاً مطمئن نيستم كه انتخاب ديگري داشته‌ام. اين‌ها فكرهايي بود كه از ذهنم مي‌گذشت، درست هنگامي كه با گوشت كبابي در زير بغلم در حال فرار از بازار بودم.» سه‌گانة صعود داستان مهيج و جذاب پادشاهي است كه براي حفظ بقاي سلطنت ناگزير مي‌شود تاج و تختش را رها كند. آيا او دوباره به سرزمينش باز خواهد گشت؟