قزاق طاس دوباره چشم گرداند دور حیاط و این بار انگشتش را دراز کرد سمت حسینعلی :«پس اون کچله رو ببریم ... به نطرم چیز هایی میدونه،بالاخره دست خالی که نمیشه رفت ...»حسینعلی که طرف راه پله پشت بام میدوید،داد زد :«هوی!... کچل خودتی!... تازه شم من با صدر اعظم رفیقم... اصلا با خود قبله عالم هم رفیق بودم! حالا هم اگه بهم دست بزنی،خودت میدونی!»قزاق طاس که ناراحت شده بود،دوید سمت پل
قزاق طاس دوباره چشم گرداند دور حیاط و این بار انگشتش را دراز کرد سمت حسینعلی :«پس اون کچله رو ببریم ... به نطرم چیز هایی میدونه،بالاخره دست خالی که نمیشه رفت ...»حسینعلی که طرف راه پله پشت بام میدوید،داد زد :«هوی!... کچل خودتی!... تازه شم من با صدر اعظم رفیقم... اصلا با خود قبله عالم هم رفیق بودم! حالا هم اگه بهم دست بزنی،خودت میدونی!»قزاق طاس که ناراحت شده بود،دوید سمت پله ها و میخواست برود پشت بام دنبال حسینعلی... اما سردسته شان صدا زد که :«ولش کن!»
برای خرید نسخه چاپی کتاب
خواب پلنگ
با تخفیف ویژه
اینجا
کلیک کنید.
به دلیل رعایت حقوق ناشر امکان دانلود pdf کتاب خواب پلنگ وجود ندارد.
ارسال رایگان کتاب برای خرید اینترنتی کتاب طبق طرح های سایت ایران کتاب انجام میشود.
خوبچی - khoobchi - khoobchi.com - خوب چی