بهترین ها همه در یک جا
«من میان این صداهای بانشاط و معقول تنها هستم. همهٔ این موجودات وقتشان را صرف این میکنند که فکرشان را بگویند و بهخوشی بپذیرند که همعقیدهاند. محض رضای خدا، چرا انقدر برایشان مهم است که همهشان به یک چیز فکر کنند.» «تهوع» نوشته ژان پل سارتر(۱۹۸۰-۱۹۰۵) فیلسوف و نویسنده فرانسوی است. «تهوع» اصلیترین نوشته ادبی سارتر به شمار میرود که در سال ۱۹۳۸، زمانی که او استاد دانشگاه بود منتشر شد. «تهوع» رمانی فسلفی و اگزیستانسیالیستی است. رمان در شهر بویی در ایتالیا رخ میدهد و داستان آنتوان روکانتین است. آنتوان یک نویسنده فرانسوی است که از وجود خود وحشت دارد. او در ثبت خاطراتش در مدت ماندگاریاش در این شهر، همه احساسات و حالات درونیاش در مورد جهان و افراد اطرافش را مینویسد. یک احساس تهوع گنگ با اوست که او دلیلش را نمیداند... «تهوع» حدیث انسان تنهایی است که در گردونه زمان، از تنهایی خویش پناهگاهی میسازد تا بتواند در مقابل هجوم افکار تیره و سهمگین تاب بیاورد. سارتر در سال ۱۹۶۴ به خاطر این رمان برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد اما از پذیرش جایزه سر باز زد. در بخشی از این رمان میخوانیم: خب شاید کمی هم عقلم را از دست داده بودم. اما رد آن به جا نمانده. احساسات غریب هفتهٔ پیش، امروز خیلی مضحک به نظر میرسند. دیگر فکرشان را نمیکنم. امشب خودم را در این دنیا کاملاً آسوده و مرفه حس میکنم. اینجا اتاق من است، رو به شمال شرق. آن پایین، خیابان موتیله با کارگاه ایستگاه جدید راهآهن است. نور سرخ و سفید کافهٔراندِوو دِ شُمینو، واقع در نبش بولوار ویکتور نوآر، از پنجره پیداست. در همین وقت، قطار پاریس از راه میرسد. مردم از ایستگاه قدیمی بیرون میآیند و به خیابانها میریزند. صدای قدمها و حرفهایشان را میشنوم. خیلیها منتظر آخرین تراموا هستند. مثل اینکه درست پای پنجرهٔ من، دور تیر چراغ گاز، گروه غمگین کوچکی را تشکیل دادهاند.