*حصارها*، نمایشنامهای برندهی جایزهی پولیتزر، از آگوست ویلسن است، نماینده صدایی درخشان در تئاتر آفریقایی-آمریکایی. این اثر، بخشی از "چرخه پیتسبورگ" ویلسن، با زبانی شاعرانه و رئالیسمی بیپیرایه، زندگی را در پیتسبورگ دههی ۱۹۵۰ به صحنه میآورد. ویلسن در "حصارها" روایتی چندلایه از رویاهای به تعویق افتاده، زخمهای تاریخی، و حصارهایی نامرئی اما بسیار واقعی خلق میکند که پیرامون انسانها بالا میروند - گاه برای محافظت، گاه برای فاصله. در قلب نمایشنامه، تروی ماکسون ایستاده - مردی با گذشتهای درخشان در لیگ بیسبال سیاهپوستان و اکنون کارگری سرسخت در مسیرهای زبالهبرداری. تروی با زخمی سربسته، رویاهایی از دست رفته، و تلخیهایی انباشته، دیواری نامرئی اما محکم به دور خود میسازد که عزیزترینهایش را نیز پشت آن نگه میدارد. همسرش رز، پسرانش کوری و لیون، و دوست قدیمیاش بونو، هر یک تلاش میکنند به سوی او راهی باز کنند، اما درد و ترس، زبان مشترک را گسستهاند. در مرکز تنشهای داستان، رابطه پدر و پسر قرار دارد - جایی که کوری، پسر نوجوان تروی، رویای فوتبالیستشدن را در سر دارد، اما با دیواری از تردید و ممنوعیت مواجه میشود. تروی، با تجربیات تلخش از تبعیض نژادی، نمیتواند به آیندهای امیدوار برای پسرش ایمان بیاورد. این گره، نه فقط تضادی نسلی، بلکه شکافی دردناک در دل خانواده است - دردی که در سکوت، خشم و ناگفتهها تراوش میکند. ویلسن از خلال این روایت خانوادگی، به پرسشهای بزرگتری میپردازد: معنای پدری، مردانگی، میراث، و آنچه نژاد و طبقه با سرنوشت انسان میکنند. در این میان، شخصیت رز - زنی آرام اما استوار - تجسم نیرویی خاموش اما نجاتبخش است؛ صدایی که در سکوت خانواده را کنار هم نگه میدارد. "حصارها" لبریز از نمادگراییست. دیواری که تروی دور خانهاش میسازد، استعارهای است از گسست و مراقبت؛ از راندن و پناه دادن. نمایشنامه، رویاهای سرکوبشده را در دل شخصیتها زنده نگه میدارد - از بیعدالتیهای بیرونی گرفته تا رنجهای فروخوردهی درون. ویلسن با بیانی شاعرانه و واقعگرایانه، بازتاب آسیبهای تاریخی و زنجیرهی انتقال آنها را درون خانوادهها نشان میدهد - عشقی که گاه در قالب خشونت، وظیفه یا حتی سکوت بروز میکند. در این منظومهی تلخ و روشن، شخصیتها تلاش میکنند راهی بیابند میان مرزهای تنگ گذشته و امیدی لرزان به آینده. "حصارها" روایتیست از مردی که در پی حفظ خانه و هویت خود، دیواری میسازد که خود نیز درون آن اسیر میشود. آگوست ویلسن با نگاهی نافذ، داستانی از درد، امید، پشیمانی و ایستادگی را به صحنه میآورد - نمایشی که با بردن جایزه پولیتزر، نهفقط از نظر هنری بلکه از نظر انسانی، جایگاه خود را تثبیت کرده است. "حصارها" دههها پس از نخستین اجرا، همچنان ما را با پرسشهای دشوار روبهرو میکند و با نوری لرزان، راهی به سوی فهمی عمیقتر از خانواده، خاطره، و رهایی میگشاید.
درباره آگوست ویلسن
نمایشنامه نویس آمریکایی بوده است. میراث منثور او مجموعه ای از ۱۰ نمایشنامه با نام دوره پیتزبورگ می باشد که به خاطر دو نمایشنامه از این سری ۱۰ تایی جایزه پولیتزر را بدست آورده است که هر کدام از این جوایز در دهه متفاوتی کسب شده است.
ویژگی های کتاب حصارها
برنده جایزه پولیتزر
برنده جایزه ی نمایشنامه ی حلقه ی منتقدین نیویورک سال 1987