واژۀ «پیغامبر» به صورت پیغمبر تلفظ می شده و الف در آن نشان فتحه بوده است: دایم از شرم صدر پیغامبر ژاله و لاله با رخش همبر (حدیقه الحقیقه:1382: 77) سپْری به جای سپری: ایا بر جان من ماهر چو بر شطرنج اهوازی چو ما را شاه مات آید ترا سپْری شود بازی {با توجه بر وزن} (اسرارالتوحید) هیج به جای هیچ: آنچنانی ز عشق و طبع و مزیج که نسنجی به چشم عاقل هیج (که مصصح اشتباها هیچ آورده است) (حدیقه الحقیقه، 1359: 335) قاعدۀ دال و زال: تلفظ ذال همچون دال بوده و در بسیاری از متون نمونه های فراوانی دارد. ابیات روشن گر زیر از فرهنگ جهانگیری در این موضوع است: آنان که به پارسی سخن می رانند در معرض دال ذال را ننشانند ما قبل وی ار ساکن جز وای {واو، الف و یا}بود دال است وگرنه ذال معجم خوانند پس از مصوت های بلند واو، الف و یا، دال تلفظی عین ذال دارد و در شعر می تواند هم قافیه می شود: ترسم کندم خدای مأخوذ گر تو نشوی ز بنده خشنود (لیلی و مجنون) سر لرزه و صرع آسمان دید از توقیعش بساخت تعویذ (تحفه العراقین)