کتاب بله خواهش می کنم اثر ایمی پوهلر در سال 2014 به عنوان کتابی پر از طنز و داستان های واقعی، حکایات و درس های زندگی منتشر شد.
این کتاب از سه بخش با نام های «هر چه می خواهی بگو»، «هر کاری می خواهی بکن» و «هر چیزی هستی باش» تشکیل شده است. در هر بخش، پوهلر با طنزی جذاب، از خلال تجربیات شخصی اش در طول سال ها فعالیت در عرصه ی تئاتر و سینما، توصیه های ساده ای ارایه می کند که می توانند برای هر کسی به ویژه خانم های جوان بسیار مفید باشند. این توصیه ها تقریبا همه ی وجوه زندگی زنان را شامل می شوند؛ از مسایل چالش برانگیزی مثل جراحی های پلاستیک گرفته تا شکل ارتباط با والدین. از مشکلات دوست یابی تا ترس هایی که نمی گذارند خودمان باشیم. پوهلر به ما یادآوری می کند که بهتر است به جای مبارزه دایمی با خود و دیگران، خودمان باشیم و در مواجهه با پرسش های بی شمار زندگی، بیش از این که بگوییم «نه»، پاسخ مان این باشد: «بله، خواهش می کنم.»
بله خواهش می کنم مجموعه ای غنی و متنوع از داستان ها ، شعرها، عکس ها و توصیه ها است. فصلهای آن عبارتند از "با شغل خود مانند یک دوست پسر بد رفتار کن" ، "دختری ساده در مقابل دیو" و "روبات ها همه ما را خواهد کشت" .
بله خواهش میکنم یک داستان عالی است ... در عین حال مستقل و امیدوار کننده است.
پوهلر بسیار شوخ طبع است ، بنابراین شوخی ها بسیار خوب هستند ... پوهلر بسیار عاقل است ، بنابراین توصیه های وی در این مورد بسیار مهم است.
کلاس چهارم بودم و به دردسر افتاده بودم. شاگردان مدرسه ی ابتدایی روی صندلی های فلزی و ناراحت خود وول می خوردند و منتظر بودند سطر بعدی را بر زبان بیاورم. سگی توی بغلم جا خوش کرده بود و تمام اعضای ارکستر روی شانه هایم سنگینی می کردند. در نمایش جادوگر شهر از، نقش دوروتی را بازی می کردم و نوبت من بود که حرف بزنم. دوروتی، برای دخترها مثل هملت است. ایفای این نقش، بعد از نقش آنی در فیلم آنی هال و سندی در فیلم گریس، آرزوی هر دختر ده ساله ای محسوب می شود. آنی به من یاد داد که پرورشگاه ها در حال انفجار هستند و تنها چیزی که اهمیت دارد، این است که پول داشته باشی. گریس به من آموخت حضور در میان گروهی از آدم ها، یکسره مایه ی سرگرمی و تفریح است و برای به دست آوردن فرصتی برای جلب توجه مردان باید جذاب تر لباس بپوشی. ولی جادوگر شهر از، بهترین بود؛ از دوستی، ترس، مرگ، رنگین کمان ها و کفش های قرمز پولک دار و براق می گفت. تا آن لحظه فقط دو بار روی صحنه رفته بودم. نخستین بار در مراسم و نمایش زمستانی در کلاس دوم روی صحنه رفتم. لباسی شبیه دانه ی برف بر تن داشتم و باید با صدایی موزون شعری را از بر می خواندم. میکروفن را با شیب تندی خیلی بالا قرار داده بودند، بنابراین روی نوک پنجه هایم ایستادم و آن را تنظیم کردم. سال بعد در مدرسه نقش یک شیر آوازه خوان را ایفا کردم. یال شیر (نخ ضخیم زمین شویی که رنگ شده و به کله ام بسته شده بود) مدام لیز می خورد و من وسط آواز خواندن، یواشکی آن را سر جایش می گذاشتم.